محیط مدل کسب و کار
مدل های کسب و کار در محیط های خاصی طراحی و اجرا می شوند. ایجاد درک مناسب از شرایط سازمان در مقایسه با محیط تحولات بیرونی، به شما کمک می کند تا به درک عمیق تری دست یافته و مدل کسب و کار رقابتی تری را به تصویر بکشید. برای فهم بهتر فضای طراحی مدل کسب و کار، نگاشت چهار حوزه از محیط پیشنهاد می شود:

نیروهای بازار: بخش های بازار- نیازها و تقاضاها- مسائل بازار- هزینه های تعویض- جذابیت درآمد

نیروهای صنعت: تامین کنندگان- ذی نفعان- رقبا- تازه واردها- محصولات و خدمات جایگزین

روندهای کلیدی: اقتصادی و اجتماعی- اجتماعی و فرهنگی- قانونی- فناوری

نیروهای اقتصاد کلان: زیرساخت- کالاها و سایر منابع- بازارهای سرمایه- شرایط بازار جهانی

ارزیابی مدل کسب و کار
ارزیابی مدل کسب و کار، یک فعالیت مهم مدیریتی است که به سازمان اجازه می دهد سلامت جایگاه بازار خود را ارزیابی کرده و در صورت وم این جایگاه را به تناسب تغییر دهد. این بررسی کلی ممکن است مبنایی برای بهبود مستمر مدل کسب و کار شده یا تبدیل به محرکی برای ایجاد تغییرات جدی و نوآورانه برای مدل شود.  ناتوانی در انجام بررسی های منظم ممکن است موجب عدم تشخیص به موقع مشکلات مدل کسب و کار شده و حتی منجر به نابودی شرکت شود. بررسی استراتژیک نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها (SWOT) از منظر مدل کسب و کار به ارزیابی یکپارچه مدل به ما کمک خواهد کرد.

بررسی ساختار یافته SWOT از مدل کسب و کار به دو نتیجه منجر می گردد. این بررسی تصویری از موقعیت کنونی که در آن قرار دارید را به شما ارائه می دهد، (نقاط ضعف و قوت) و پیشنهادهایی برای مسیر آتی سازمان ارائه می دهد. (فرصت و تهدیدها) این ورودی ارزشمند می تواند به شما در طراحی گزینه های جدید از مدل کسب و کار یاری رساند که حرکت در جهت آن گزینه ها می تواند منجر به تکامل سازمان شما گردد.

استراتژی اقیانوس آبی از نگاه مدل کسب و کار
در این بخش ما ابزارهای مدل کسب و کار را با مفهوم استراتژی اقیانوس آبی ترکیب می کنیم. استراتژی اقیانوس آبی روشی مناسب برای به چالش کشیدن ارزش های پیشنهادی و مدل کسب و کار و کاوش بخش های جدید مشتریان می باشد.  به طور خلاصه استراتژی اقیانوس آبی درباره ایجاد صنایع کاملا جدید از طریق ایجاد تمایزهای بنیادین از مجرای تغییر دادن مدل کسب و کار فعلی است. این درست نقطه مقابل رقابت در صنایع موجود است که به آن نوآوری در ارزش می گویند.

این دیدگاه به معنی افزایش ارزش برای مشتریان با ایجاد مزایا و خدمات جدید و در عین حال کم کردن هزینه ها با حذف خدمات و جنبه های کم ارزش می باشد. در این راستا چهار سوال کلیدی برای به چالش کشیدن منطق استراتژیک مدل کسب و کار مطرح می شود:

--کدام یک از عواملی که صنعت ارائه می دهد، باید حذف شوند؟
--چه عواملی باید نسبت به استاندارد صنعت، به شدت کاهش پیدا کنند؟
--چه عواملی باید نسبت به استاندارد صنعت، به شدت افزایش پیدا کنند؟
--چه عواملی که تاکنون در صنعت ارائه نشده، باید ایجاد شوند؟

مدیریت چند مدل کسب و کار
افراد بلند پرواز، تغییر دهندگان قاعده بازی و چالشگران خواه کارآفرین باشند و خواه کارکنان شرکت های در حال فعالیت، در حال ایجاد مدل های کسب و کار نوآورانه در سراسر جهان هستند. چالش یک کارآفرین این است که یک مدل کسب و کار جدید را ایجاد و با موفقیت آن را به کار گیرد. سازمان های در حال فعالیت نیز با کاری به همان اندازه دلهره آور روبه رو هستند: چگونه مدل های جدید را ایجاد و پیاده سازی کنند و همزمان مدل های قبلی را هم نگه دارند.

پیاده سازی یک مدل کسب و کار جدید در یک سازمان پر سابقه می تواند فوق العاده مشکل باشد، زیرا مدل جدید ممکن است با مدل های موجود و در حال فعالیت رقابت کرده و یا با آن تعتی چالش برانگیز داشته باشد. به این ترتیب سوال مهمی که به ذهن القا می شود این است که: چگونه در یک سازمان پر سابقه در حال فعالیت، مدل کسب و کار نوآورانه و یا به اصطلاح سازمان چند بعدی داشته باشیم؟

پژوهشگران در این مورد به چند دسته تقسیم می شوند: بسیاری پیشنهاد می کنند که ابتکارات مدل کسب و کار جدید را با هویتی مستقل در غالب شرکت های تازه تاسیس اجرا کنیم. سایرین با اتخاذ رویکردی متعادل تر پیشنهاد می دهند تا مدل های کسب و کار نوآورانه در سازمان فعلی یا در قالب کسب و کار مستقل (با حفظ هویت اصلی) ایجاد شود. ریسک این که مدل جدید از نظر تصویر برند، درآمد، مسئولیت قانونی و غیره روی مدل موجود اثر منفی بگذارد چقدر است؟ در نهایت انتخاب ها در طول زمان تغییر می کند. شرکت های ممکن است بخواهند یکپارچه سازی مرحله ای یا جدایی مرحله ای مدل های کسب و کار را انجام دهند.

منبع: کتاب خلق مدل کسب و کار – نوشته الکساندر استروالدر، ایو پیگنیور

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها